اینک 365 روز، فرصت شکوه مند را پشت سر نهاده ایم، و روزهایی که هرکدام می توانند یک قرن شکفتن و بالیدن همراه داشته باشند، پیش روی ماست. چه کسی می گوید همه روزها و لحظه ها برابرند؟ گاه یک لحظه ما، ارج و عظمت یک قرن را می یابد و گاه یک قرن زیستن، به یک لحظه نمی ارزد. مگر نیستند آنان که شبی را آن سان می گذرانند که از هزار ماه برتر و والاتر است. اینک سالی نو، با روزهایی سبز، با لحظه هایی که می توانند پیک بهارانی بزرگ، فرداهایی شورانگیز و آینده هایی آینه رنگ باشند، پیش روی ماست. پس فرصت ها را غنیمت شماریم. همواره گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست. اگر اوّلین روز سال، با خودمان آشتی کنیم و با خدا طرح دوستی استوارتر بریزیم و با دیگران نیکوتر شویم، سال نیکویی را آغاز کرده ایم، و اگر جز این چهار فصل، زندگی را زمستانی و خزان زده پسندیده ایم، بیاییم بهار را در خویش جشن بگیریم و آن گاه لبخند بزنیم که ستاره لبخند بر آسمان چهره دیگران بدرخشد. نوروز، حکایت نو شدن و نوخاستن است، حکایت بهار، حکایتِ سر زدن حیات پس از مرگ زمستانی و حکایتِ سبز سرسبز شدن و سبز ماندن؛ نوروز، سرفصل کتاب سبز آفرینش است که در هر سال با تجدید مطلع خود، شور حیات را در گوش جان هستی با ترنمی دل نشین می نوازد؛ نوروز آغاز است، آغاز بهار و آغاز حیات. آغازی که درختان با زبانی سبز و بانگی بلند آن را اعلام می کنند؛ نوروز، برهان رستاخیز است و مجالی برای بازگشت و رجعت به اصل شکفتن و سبز برخاستن؛ نوروز، تقاضای سبز شدن است که: «یا محول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.» نوروز، فرصت آشتی انسان هاست با طبیعت، پس از چشیدن سوز زمستان؛ روزی است که ما در آن زبان به هم دلی می گشاییم؛ فرصت زُدودن کینه ها از سینه هاست؛ زمان تابش آفتاب مهربانی بر سرزمین قلب های مردمان است؛ هنگام تداعی پاکی و طهارت در ذهن زمین و زمان است؛ و آبشار مهری است که باید در جانمان سرازیر شود و در دستمال جاری.طرح دوستی با خود و خدا
تقاضای سبز شدن
آبشار مهر
نویسنده : یدالله گچلو | تاریخ ارسال : یکشنبه 90/12/21ساعت 10:43 عصر|
نظر()
مطلب بعدی :
انتقاد و پیشنهاد
پیامهای عمومی ارسال شده
+ روزی کـــه تـــو آمــدی بــه دنیـــا عریـــان جمعـــی بـــه تـــو خنــــدان و تـــو بـــودی گریـــــان کــــاری بکــن ای دوستـ کـــه وقتــــ مـــردن جمعــــی بـــه تـــو گریـــان و تـــو باشـــی خنــــدان
+ فلک امروز نسیمی سرد دارد,زمین از غصه رنگ زرد دارد,بیا ای دل بنالیم و بگرییم, هوای کوفه بوی درد دارد,خدایا این جماعت خود پرستند,به روی دین و قرآن دیده بستند,پس از بشکستن پهلوی زهرا,سرمظلوم عالم را شکستند.......,,مولا جان مددی,,التماس دعا
+ عشق یعنی مادر صبر یعنی یک زن مهر یعنی دختر نوریعنی خواهر هرچه هستی عشق صبر مهر یانور روزت مبارک
+ گفتم مادر.. گفت جانم… گفتم درد دارم.. گفت دردت به جانم.. گفتم گرسنه ام.. گفت بخور از سهم نانم… گفتم کجا بخوابم؟؟ گفت روی چشمانم… اما یک بار نگفتم من خوبم ، من شادم،، همیشه از درد و رنج گفتم!! به سلامتی مادر،، برای اینکه دیوارش از همه کوتاه تره،، هیچ وقت نگفت من، همیشه گفت بچه هام….. روز مادر ،، این گل زیبای خلقت مبارک….
+ بوسه زد باد بهاری به لب سبزه به ناز گفت در گوش شقایق، گل نسرین صد راز بلبل از شاخه گل داد به عشاق پیام که درآیید به میخانه عشاق نواز
+ بر چهره گل، نسیم نوروز خوش است در صحن چمن، روی دل افروز خوش است از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست خوش باش و زدی مگو که امروز خوش است
+ تا توانی رفع غم از چهره غمناک کن چشم گریاندن اسان است اشکی پاک کن
+ به تمام فقر هرگز محبت را گدایی نکن و به تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن
+ به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم بگویید در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید به دلتان بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست شما بگویید ، حتی اگر نشنوند . . .
+ از تمام عشقمان، فاصله اش سهم من است هرکجا می روم از قصّه ی عشقی سخن است چاره ای نیست! به رویای تو عادت دارم! این، همان سخت ترین قسمت عاشق شدن است!