به مناسبت میلاد حضرت امیرالمومنین(ع)دریای بیکرانه امیر و انگشتانه واژههاسالروز میلاد امام المتقین حضرت امیرالمومنین علی(ع) خاصه با آن شیوه معجزه آسا و رعد منوری که در آسمان مکه و دیواره مقدس کعبه پدیدار شد فرصت مغتنمی است برای تأملی شگرف و سترگ در حقیقتی به نام نامی علی که خلاصه خدا و حقیقت هستی انسان کامل است.
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
خبرگزاری حوزه/ سالروز میلاد امام المتقین حضرت امیرالمومنین علی(ع) خاصه با آن شیوه معجزه آسا و رعد منوری که در آسمان مکه و دیواره مقدس کعبه پدیدار شد فرصت مغتنمی است برای تأملی شگرف و سترگ در حقیقتی به نام نامی علی که خلاصه خدا و حقیقت هستی انسان کامل است.
براستی باید بر این نکته اذعان داشت که وصف «علی» در بیان و بنان آدمی ممکن نیست و همانطور که شهریار ملک سخن به زیبایی و زلالی هرچه تمامتر سروده است
نه خدا توانمش گفت نه بشر توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
شخصیت و سیره امیرالمومنین در طول ادوار مختلف حیات طیبه اش مشحون و سرشار از نکات حیرت آوری است که گاه کلاه از سر کودک عقل بر زمین می اندازد و او را به شگفتی وامی دارد.
کسی که نماد تام و تمام انسان کامل و تندیس مظلومیت و عصاره معصومیت است.
کسی که تمام لحظات حیاتش چونان خورشیدی عالم تاب برای همیشه تاریخ در انعکاس زیباییها و بزرگی هاست.
سراسر زندگی او پر از نشانه های بزرگی و خدایی زیستن است.
از تولد تا شهادت.
میلاد در خانه خدا و شهادت در محراب عبادت، اولین مرد اسلام آورده، جانبرکف ترین مجاهد تمام سالهای جهاد رسول اکرم، مردی که آنچنان به خلوص و بزرگی و شجاعت و شهامت رسیده بود که در بستر مرگ به جای پیامبر خوابید و ترسی به دل راه نداد و مرگ را به بازی گرفت و هزاران بار، جان و جهان خویش را در طبق اخلاص نهاد و پیشکش به درگاه الهی کرد.
براستی از کدام وجه روحانی و حیات ایمانی و زندگی عرفانی و هستی نورانی این مرد مردستان طه باید گفت و سرود؟
از عبودیتش، مردانگیش، جنگاوریش، لطافتش، بلاغتش، کرامتش، شهامت و رشادتش، تولد و شهادتش؟
از پایمردیش در راه دین و آئین یا از دستگیریش از مستضعفین؟
از زلال کلمات زیبا و حیرت آورش یا علم لدنی و حکمت عرفانیش؟
از دافعه یا جاذبه اش؟
یا از عدالتش باید گفت؟
از همان صفتی که زبانزد تاریخ است و او را به مقتل کشاند و فرقش را شکافت؟
باری؛ می توان از نماد و تندیس عدالت گفت و توجه و تنبهی که او نسبت به بیت المال داشت و دقت و وسواسی که در این راه می نمود و حتی در برابر خواسته معمولی برادرش هم آهن گداخته را به شهادت روز جزا می گرفت.
می توان از علی(ع) گفت و در دریای بی کرانة زیباییها و بزرگی ها و پاکی و رضایش غوطه زد و در حیرت از این انسان کامل که براستی و درستی:
«نه خدا توانمش گفت نه بشر توانمش خواند»
چشم به سوی ساحل امن حضور ناب و جان تابناک او دوخت و رستگار شد.
رسول اکرم (ص) خطاب به مولا می فرماید :
یا علی لا یعرفک الا الله و انا
ای علی! تو را هیچکس نشناخت جز خدا و من
و این نشان و نمادی از عظمت مولای کونین است که هیچکس را یارای رسیدن به مرتبت شناخت و معرفت او نیست آنچنان که حق و شایسته اوست.
و سخن خدای آسمانها و زمین آنگاه که در خلقت حقیقت هستیِ نور ناب و جان تابناک ولایت و امامت و وصایت، دل از دل ملائک برد و از تجسم زیبایی و تندیس عشق و مستی رونمایی نمود:
یا ملائکتی و سکان سماواتی اعلموا انی ما خلقت سماء مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا و لا شمسا مضیئه و لا فلکا یدور و لا بحرا یجری و لا فلکا یسری الا فی محبه هؤلاء الخمسه.
و ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار انعکاس لمحه و رشحه ای از عظمت ولایت حقند که «علی» است و با علی «علی مع الحق و الحق مع علی».
و نیز بیان قدسی لولاک که فرمود
لو لا کما خلقت الا فلاک و لو لا علی لما خلقتک...
در زیارتنامه امیرالمومنین در روز غدیر علی (ع) را اینچنین می خوانیم:
«السلام علیک ایها النبأ العظیم، الذی هم فیه مختلفون»
سلام برتو ای خبر بزرگ عالم!
و این بیان و بنان هم نشان از عظمت رازآلود و مخفی مانده حقیقت علی و هم نشانه ای از مظلومیت و غربت مولاست که خود حدیثی دیگر است.
«روزی پیامبر اکرم (ص) در جمع صحابه بودند و جبرئیل، ملک مقرب الهی هم به شکل انسانی در آن جمع حاضر بود. پیامبر به جبرائیل رو کردند و با اشاره به امیرالمؤمنین علی (ع) فرمودند: آیا او را می شناسی؟ عرض کرد: چگونه او را نشناسم که او در عرش مرا معلم بود و شیوه عبودیت الهی را به من تعلیم فرمود. توبه آدم وقتی که از بهشت قرب رانده شد و به زمین فراق هبوط کرد، با ذکر نام علی (ع) و اهل بیت او به درگاه الهی پذیرفته شد. نوح نام او را بر کشتی خویش حک کردو لنگرگاه کشتی اش را مسجد کوفه قرار داد. خداوند در شب معراج با حبیب خویش با صوت علی (ع) سخن گفت.
پیامبر فرمودند: من و علی از یک درختیم (انا و علی من شجرة واحده) و در بیانی دیگر چنین گفت:(انت منی بمنزله هارون من موسی) و باز اینکه: (انا مدینة العلم و علی بابها) همانا من شهر علمم و علی در آن است. و خطاب به امیرالمومنین یادآورشد: (انت اخی و وصیی و وارثی) تو برادر من و وصی و وارث منی. در فرازی از دعای ندبهپیامبر خطاب به علی می فرماید (لو لا انت یا علی لم یعرف المؤمنون بعدی) ای علی اگر تو نبودی مردم پس از من، مؤمنان را نمی شناختند.
در زیارت مطلقه چنین میخوانیم که ((السلام علی میزان الاعمال)).
و امام صادق (ع) نیز در زیارت جدش می فرماید: درود بر تقسیم کننده بهشت و جهنم، درود بر نعمت الهی بر نیکان :
«السلام علی قسیم الجنة و النار السلام علی نعمه الله علی الابرار»
و پیامبر خدا (ص) نیز می فرماید:
حبٌ علیٍ حسنه لا تضرمعها سیئهً(بحار ج 9 ص 401)
محبت علی (ع) حسنه ای است که با وجود آن هیچ گناهی به انسان صدمه نمی رساند.
و این همه، تنها قطره هایی از بحر ناپیدا کران مرتضاست.
آری؛ سیزده رجب المرجب سالروز میلاد امام المتقین حضرت امیرالمومنین علی(ع) خاصه با آن شیوه معجزه آسا و رعد منوری که در آسمان مکه و دیواره مقدس کعبه پدیدار شد فرصت مغتنمی است برای تأملی شگرف و سترگ در حقیقتی به نام نامی علی که خلاصه خدا و حقیقت هستی انسان و انسانیت کامل است.
براستی باید بر این نکته اذعان داشت که وصف علی در بیان و بنان آدمی ممکن نیست و همانطور که شهریار ملک سخن به زیبایی و زلالی هرچه تمامتر سروده است
نه خدا توانمش گفت نه بشر توانمش خواند
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را...